برایت مینویسم دوستت دارم
میدانم که نمیدانی ولی میدانم که میخوانی ؛ آرزویم این است که نخوانده بدانی . . .
و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی
دور باش ، اما نزدیک ..
بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی.......برای زیستن دو قلب لازم است …
بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی.......روزی دو سه بار ٬ هفته ای نُهصد بار
دو قلب لازم است …دوستت داشتم
دوستت دارم
و دوستت خواهم داشت
از آن دوستت دارم ها
که کسی نمی داند
که کسی نمی تواند
که کسی بلد نیست !
با مداد کودکیم مى نویسم دوستت دارم چون کودکى هیچوقت دروغ نمى گوید
که کسی بلد نیست !با تمام احترامی که برای “ شما ” قائلم اما “ تو ” را دوست دارم !
مداد کودکیم مى نویسم .......اسراف میکنم در دوست داشتنت .
خدا . . .
اسراف کنندگان ِ عاشق را دوست دارد . . . !
تعداد صفحات : 368